ابزار رایگان وبلاگ

ابزار وبلاگ

کد آهنگ

زلال معرفت
نسیم خوش دانش
درمسیر کمال چراغ دانش روشن کننده راهتان باد
نگارش در تاريخ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, توسط محسن پرزلف قمصری

 

* عارفی گفت : سه چیز دل را سختی دهد  : خندیدن بدون شگفتی _خوردن بدون گرسنگی و سخن گفتن بدون نیاز

* یحیی بن معاذ را پرسیدند کدام محبت حقیقی است ؟ گفت آن که با احسان افزون نشود و با جفا اندک نشود .

* عارفی گفت : فضایل اخلاقی در چهار چیز گرد شده است کم گویی -کم خوری- کم خفتن و دوری از مردمان

* شبی بولحسن خرقانی نماز همی کرد آوازی شنید که هان بولحسنوا خواهی تا آنچه از تو میدانم با خلق بگویم تا سنگسارت کنند ؟ گفت ای بار خدای خواهی تا آنچه از رحمت تومی دانم  و از کرم تو می بینم با خلق بگویم تا هیچ کس سجودت نکند ؟

برگرفته از کشکول شیخ بهایی

نگارش در تاريخ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, توسط محسن پرزلف قمصری

تک بیتهایی نغز از صائب تبریزی

غمی هردم به دل از سینه صد چاک میریزد *** زسقف خانه درویش دائم خاک میریزد

مجو در منتهای عاشقی صبر و قرار از من *** که کشتی در دل طوفان زلنگر دست بردارد
 
نیست جویای نظر چون مه نو ماه تمام *** خود نمایی نکند هر که کمالی دارد  
 
دور دستان را به احسان یاد کردن همت است *** ورنه هر نخلی به پای خود ثمر می افکند
 
عاجز بود ز حفظ عنان دست رعشه دار *** تا ممکن است توبه ز می در شباب کن
 
دل ز شبنم می برد خواهی نخواهی آفتاب *** اختیاری نیست عاشق را دل و جان باختن
 
بی بادبان سفینه به ساحل نمی رسد *** زنهار ترک ناله و آه سحر مکن
 
اظهار عجز در برابر ظالم روا مدار *** اشک کباب باعث طغیان آتش است
 
گریه ها در پرده  دارد خنده های بی گمان*** خنده بی اختیار برق باران آورد
 
پیران  تلاش رزق فزون از جوان کنند *** حرص گدا شود طرف شام بیشتر
 
زینت ظاهر چه کار آید دل افسرده را **** نقش بر دیوار زندان گر نباشد گو نباش
 
صحبت ناجنس آتش را به فریاد آورد ***  آب در روغن چو باشد می کند شیون چراغ
 

 

نگارش در تاريخ یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, توسط محسن پرزلف قمصری

 

تک بیت هایی نغز کلیم کاشانی

دم به شماره چون فتد در دم واپسین دلا*** قدر بدانی آن زمان ناله بی حساب را

در ملک زندگی دل بی شور عشق نیست *** در دهر کس جرس بی صدا نساخت

خوار است آن که تا همه جا همرهی کند *** نقش قدم به خاک از این رو نشسته است

از جهان بی بهره را نبود شمار عمر خضر *** روز کوتاه از برای روزه داران  بهتر است

چنان نهفته ام اسرار عشق را که لبم *** خبر نیافت که نام که برزبان من است

اگر راحت هوس داری به کوی ناامیدی رو *** که دائم باغبان آسودگی فصل خزان دارد

خود را چنان که هستی بنما به عیب جویان *** چون پرده ای نداری کس پرده در نباشد

با عصای عقل هر کس می رود در راه عشق *** طی  دشت آتشین با پای چوبین می کند

صفحه قبل 1 صفحه بعد